++**یه دختر****شیطون**++ این وبلاگ حرف دلمه گاهی شاد و گاهی غمگین
|
ماهیمون هی می خواست یه چیزی بهم بگه
تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسته شد وخوابیـــد . دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو ، قهر کرده و خودشو زده به خواب... دوستشون داریم و دوستمون دارند، ولی ما رو نمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما می کنن [ پنج شنبه 93/10/18 ] [ 3:45 عصر ] [ ستاره ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |